پیتر سنگه از جمله دانشمندان بزرگ حوزهی تفکر سیستمی است که او را معمولاً در ایران، با کتاب پنجمین فرمان میشناسند. وی در سال ۱۹۴۷ در آمریکا به دنیا آمد. مدرک کارشناسی مهندسی را از دانشگاه استنفورد، کارشناسی ارشد در مدل سازی سیستم های اجتماعی و دکترای مدیریت را از دانشگاه MIT اخذ کرد. او هم اکنون مدرس ارشد در مدرسه مدیریت SLOAN در دانشگاه MIT است. (+) او استاد مدرسه مدیریت، عضو هیئت علمی موسسه سیستمهای پیچیده، و بنیان گذار جامعه سازمانی یادگیرنده است.
پیتر سنگه از زمان انتشار متن کلاسیک خود به نام «پنجمین فرمان» در سال 1990 که تئوریها و روشهایی را برای پرورش آرمانها، توسعه مکالمه انعکاسی و درک پیچیدگی در خدمت شکلدهی به فرهنگهای سازمانی مبتنی بر یادگیری ارائه کرد، در خط مقدم یادگیری سازمانی قرار داشت. در سال 1997، هاروارد بیزینس ریویو، سازمان یادگیرنده را به عنوان یکی از ایدههای اصلی کسبوکار در 75 سال گذشته معرفی کرد. (+)
پیتر سنگه، رئیس موسس SoL (جامعه یادگیری سازمانی)، یک شبکه جهانی از سازمان ها، محققان و مشاوران است که به "توسعه متقابل افراد و موسسات آنها" اختصاص یافته است. وی مدرس ارشد دانشکده مدیریت اسلون MIT و یکی از بنیانگذاران آکادمی تغییرات سیستمی می باشد که به دنبال سرعت بخشیدن به رشد حوزه تغییرات سیستمیک در سراسر جهان است. کار او بر ترویج درک مشترک از مسائل پیچیده و رهبری مشترک برای سیستم های انسانی سالمتر متمرکز است.
زمینه های مورد علاقه و تخصص (+)
- تغییر سازمانی و یادگیری
- علوم رفتاری و سیاست گذاری
- سیستم داینامیک
چند جمله کوتاه از پیتر سنگه (+) (+)
انسانها هرگز با تغییر مخالفت نمیکنند. آنها با تغییر کردن خودشان مخالفند.
ما از طریق یادگیری خودمان را بازآفرینی میکنیم. از طریق یادگیری به موجودات جدیدی با قابلیتهای جدید تبدیل میشویم که قبلاً از آن ناتوان بودهایم.
هر وقت از نقش رهبری در سازمان صحبت میکنیم، از مثال کشتی و ناخدا استفاده میکنیم. ما از نقش مهم سازندهی کشتی غافل میشویم. نقش ساختار را فراموش میکنیم و تنها درگیر افراد میشویم.
همسو بودن افراد با تیم، بسیار مهم است. قدرت و اختیار دادن به کسانی که با تیم همسو نیستند، آشوب را بیشتر و اوضاع را خطرناکتر میکند.
تنها مزیت رقابتی واقعاً پایدار، این است که یک سازمان، در توانایی یادگیری، سریعتر از رقیبانش باشد.
دنیا از دایره ساخته شده و ما فقط به خط فکر میکنیم.
ما گاهی اوقات، آنقدر از لحاظ ذهنی درگیر مشکلات موجود در مسیر میشویم، که کاملاً فراموش میکنیم با چه هدفی به این مسیر پا گذاشتهایم.
مشکلات امروز ناشی از راه حلهای دیروز ما هستند.
رهبری، زمانی معنا پیدا میکند که انسانها خودشان را قربانی شرایط ندانند. بلکه در تلاش برای خلق شرایطی جدید و مناسبتر باشند.
لینکهای مفید:
دیدگاهها
هیچ نظری هنوز ثبت نشده است.