داستان موش | کلیله و دمنه

داستان موش | کلیله و دمنه

اولین پست از سلسله مطالب داستان‌ها و سیستم‌ها، داستانی از کلیله و دمنه می‌باشد.

موشی در خانه صاحب مزرعه تله موش دید. به مرغ و گوسفند و گاو خبر داد. همه گفتند: تله موش مشکل توست به ما ربطی ندارد.
ماری در تله افتاد
و زن مزرعه‌دار را گزید.
از مرغ برایش سوپ درست کردند.
گوسفند را برای عیادت کنندگان سر بریدند.
گاو را برای مراسم ترحیم کشتند
و در این مدت موش از سوراخ دیوار نگاه میکرد و به مشکلی که به دیگران ربط نداشت فکر می‌کرد!

 

کلیله و دمنه

۰ ۰ ۰ دیدگاه

دیدگاه‌ها

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است.
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

مدیریت سیستم‌ها
آخرین مطلب
پربیننده ترین مطالب
بایگانی