تفکر سیستمی: چیستی، چرایی، چگونگی، کِی و کجا؟

تفکر سیستمی: چیستی، چرایی، چگونگی، کِی و کجا؟

اگر با تفکر سیستمی آشنا نیستید، ولی درباره آن زیاد شنیده اید و می خواهید از روش های آن در برای حل مسائل شرکت خود بهره ببرید، بهتر است تا یک آشنایی کلی با تفکر سیستمی به دست آورید. هدف این مقاله همین است!

تفکر سیستمی شامل چه چیزی است؟

اصطلاح «تفکر سیستمی» برای افراد مختلف می تواند معانی مختلفی داشته باشد. رشته تفکر سیستمی بیش از مجموعه‌ای از ابزارها و روش‌ها است - همچنین یک فلسفه زیربنایی است. بسیاری از مبتدیان این مسیر، جذب این ابزارها می شوند، مانند نمودارهای حلقه علّی و شبیه سازهای پرواز مدیریتی، به این امید که این ابزارها به آنها کمک کند تا با مشکلات تجاری مداوم مقابله کنند. اما تفکر سیستمی همچنین حساسیتی نسبت به طبیعت دایره ای دنیایی است که در آن زندگی می کنیم. آگاهی از نقش ساختار در ایجاد شرایطی که با آن روبرو هستیم. به رسمیت شناختن این که قوانین قدرتمندی در سیستم‌های فعال وجود دارد که ما از آنها بی‌اطلاعیم. درک اینکه اعمال ما عواقبی دارد که ما از آنها غافل هستیم.

تفکر سیستمی نیز یک ابزار تشخیصی است. همانطور که در زمینه پزشکی، درمان موثر به دنبال تشخیص کامل است. از این نظر، تفکر سیستمی رویکردی منضبط برای بررسی کاملتر و دقیقتر مسائل قبل از اقدام است. این به ما امکان می دهد قبل از نتیجه گیری سریع، سؤالات بهتری بپرسیم.

تفکر سیستمی اغلب شامل حرکت از مشاهده وقایع یا داده‌ها، به شناسایی الگوهای رفتاری در طول زمان، تا نمایاندن ساختارهای زیربنایی است که آن رویدادها و الگوها را هدایت می‌کنند. با درک و تغییر ساختارهایی که به خوبی به ما خدمت نمی‌کنند (از جمله مدل‌های ذهنی و ادراکات ما)، می‌توانیم انتخاب‌های موجود را گسترش دهیم و راه‌حل‌های رضایت‌بخش‌تر و طولانی‌مدتی برای مشکلات مزمن ایجاد کنیم.

به طور کلی، دیدگاه تفکر سیستمی مستلزم کنجکاوی، وضوح، شفقت، انتخاب و شجاعت است. این رویکرد شامل تمایل به مشاهده کاملتر یک موقعیت، تشخیص اینکه ما به هم مرتبط هستیم، اذعان به اینکه اغلب مداخلات متعددی برای یک مشکل وجود دارد، و حمایت از مداخلاتی که ممکن است محبوب نباشند.

چرا از تفکر سیستمی استفاده کنیم؟

تفکر سیستمی با گسترش تفکر ما و کمک به بیان مشکلات به روش های جدید و متفاوت، دامنه انتخاب های موجود برای حل یک مشکل را گسترش می دهد. در عین حال، اصول تفکر سیستمی ما را آگاه می کند که هیچ راه حل کاملی وجود ندارد. انتخاب هایی که ما انجام می دهیم بر سایر بخش های سیستم تأثیر خواهد گذاشت. با پیش‌بینی تأثیر هر معامله، می‌توانیم شدت آن را به حداقل برسانیم یا حتی از آن به نفع خود استفاده کنیم. بنابراین تفکر سیستمی به ما امکان می دهد تا انتخاب های آگاهانه ای داشته باشیم.

تفکر سیستمی همچنین برای گفتن داستان های قانع کننده ای که نحوه عملکرد یک سیستم را توصیف می کند، ارزشمند است. برای مثال، تمرین ترسیم نمودارهای حلقه علّی، یک تیم را مجبور می‌کند تا تصاویر یا داستان‌های مشترکی از یک موقعیت ایجاد کند. این ابزارها ابزارهای موثری برای شناسایی، توصیف و انتقال درک شما از سیستم ها، به ویژه در گروه ها هستند.

چه زمانی باید از تفکر سیستمی استفاده کنیم؟

مشکلاتی که برای مداخله تفکر سیستمی ایده آل هستند، دارای ویژگی های زیر هستند. به عبارت دیگر، در مشکلاتی که ویژگی های زیر مشاهده شود، بهتر است از تفکر سیستمی استفاده شود:

  • موضوع مهمی است.
  • مشکل مزمنی است، نه یک رویداد یک باره.
  • مشکل آشناست و سابقه ای شناخته شده دارد.
  • مردم قبلاً برای حل این مشکل تلاش ناموفق داشته اند.

از کجا باید شروع کنیم؟

هنگامی که شروع به پرداختن به یک موضوع می کنید، از سرزنش کردن خودداری کنید (که محل معمولی برای شروع بحث تیم ها است!). درعوض، روی مواردی تمرکز کنید که به نظر می‌رسد افراد از آنها غافل می‌شوند و سعی کنید کنجکاوی گروه را در مورد مشکل مورد بحث برانگیزید. برای متمرکز کردن مکالمه، بپرسید: «این مشکل چیست که ما نمی‌فهمیم؟»

علاوه بر این، برای دریافت داستان کامل، بر چارچوب کوه یخ تأکید کنید. از گروه بخواهید مشکل را از هر سه زاویه توصیف کنند: رویدادها، الگوها و ساختار.

در نهایت، ما اغلب تصور می کنیم که همه تصویر یکسانی از گذشته دارند یا اطلاعات یکسانی را می دانند. بنابراین مهم است که دیدگاه‌های متفاوتی به دست آوریم تا مطمئن شویم که همه دیدگاه‌ها نشان داده می‌شوند و راه‌حل‌ها توسط افرادی که نیاز به اجرای آن‌ها دارند پذیرفته می‌شوند. هنگام بررسی یک مشکل، افراد از بخش‌ها یا حوزه‌های عملکردی مختلف را درگیر کنید. ممکن است تعجب کنید که بدانید مدل های ذهنی آنها چقدر با شما متفاوت است.

چگونه از ابزارهای تفکر سیستمی استفاده کنیم؟

نمودارهای حلقه علّی. ابتدا به یاد داشته باشید که کمتر بهتر است. کوچک و ساده شروع کنید. در صورت لزوم عناصر بیشتری به داستان اضافه کنید. داستان را به صورت قسمتی نشان دهید. تعداد عناصر در یک حلقه باید بر اساس نیازهای داستان و افرادی که از نمودار استفاده می کنند، تعیین شود. یک توصیف ساده ممکن است برای تحریک گفتگو و ارائه راه جدیدی برای دیدن یک مشکل کافی باشد. در موقعیت‌های دیگر، ممکن است به حلقه‌های بیشتری نیاز داشته باشید تا روابط علّی‌ای را که ظاهر می‌کنید روشن کنید.

همچنین به خاطر داشته باشید که مردم اغلب فکر می کنند که یک نمودار باید همه متغیرهای ممکن را از یک داستان در خود جای دهد. این لزوما درست نیست. در برخی موارد، عناصر خارجی وجود دارند که تغییر نمی‌کنند، به کندی تغییر می‌کنند، یا تغییرات آن‌ها به مشکل مورد نظر بی‌ربط است. می‌توانید با گنجاندن چنین جزئیاتی، به‌ویژه مواردی که کنترل کمی روی آن‌ها دارید یا اصلاً کنترل آن‌ها را ندارید، بی‌جهت مسائل را پیچیده کنید. برخی از موثرترین حلقه‌ها، ارتباطات یا روابط بین بخش‌هایی از سازمان یا سیستم را نشان می‌دهند که ممکن است گروه قبلاً متوجه آنها نشده باشد.

و در آخر، نگران «درست» بودن یک حلقه نباشید. در عوض، از خود بپرسید که آیا این حلقه دقیقاً منعکس کننده داستانی است که گروه شما سعی دارد به تصویر بکشد. حلقه ها توصیف کوتاهی از آنچه ما به عنوان واقعیت فعلی درک می کنیم هستند. اگر آنها این دیدگاه را منعکس کنند، به اندازه کافی "درست" هستند.

کهن الگوها. هنگام استفاده از کهن الگوها یا داستان های کلاسیک در تفکر سیستمی، آن را ساده و کلی نگه دارید. اگر گروه می‌خواهد درباره یک کهن‌الگوی فردی بیشتر بیاموزد، می‌توانید به جزئیات بیشتری بپردازید. می توانید سعی کنید کهن الگوها را با ارتباط دادن آنها به تجربیات مشترکی که همه ما به اشتراک می گذاریم، ابهام زدایی کنید.

چگونه بفهمیم که به تفکر سیستمی دست یافته ایم؟

در اینجا چگونه می توانید بگویید که به تفکر سیستمی دست یافته اید:

  • شما انواع مختلفی از سوالات را نسبت به قبل می پرسید.
  • «عباراتی را می شنوید که پرچم های هشدار دهنده را بالا می برند. به عنوان مثال، وقتی کسی می‌گوید: «مشکل این است که ما به تعداد بیشتری نیاز داریم، دوباره روی بحث متمرکز می‌شوید.»
  • شما شروع به شناسایی کهن الگوها و فرآیندهای متعادل کننده و تقویت کننده در داستان هایی که می شنوید یا می خوانید، دارید.
  • شما مدل های ذهنی (هم خودتان و هم مدل های دیگران) را به نمایش می گذارید.
  • شما در حال تشخیص نقاط اهرمی برای داستان های سیستم های کلاسیک هستید

 

هنگامی که شروع به استفاده از تفکر سیستمی برای تحقیق و تشخیص کردید، ممکن است بخواهید به روش‌های پیچیده‌تری برای مدل‌سازی سیستم‌های انباشته‌کننده و نمودارهای جریان، شبیه‌سازهای پرواز مدیریت یا نرم‌افزارهای شبیه‌سازی بروید. یا ممکن است متوجه شوید که اتخاذ دیدگاه تفکر سیستمی و استفاده از نمودارهای حلقه علّی، بینش کافی برای کمک به شما برای مقابله با مشکلات فراهم می کند. هر طور که ادامه دهید، تفکر سیستمی برای همیشه طرز فکر شما را در مورد جهان و رویکرد به مسائل تغییر خواهد داد. نکاتی را که در اینجا فهرست کرده ایم به خاطر داشته باشید، و شما در مسیر تفکر سیستمی هستید!

 

نکاتی برای تازه واردان مسیر تفکر سیستمی

  • کهن الگوها را مطالعه کنید.
  • به طور مکرر با استفاده از مقالات روزنامه و سرفصل های روز تمرین کنید.
  • درباره سیستم هایی که هم در محل کار و هم در خانه با آن درگیر هستید، فکر کنید.
  • از تفکر سیستمی برای به دست آوردن بینشی در مورد اینکه دیگران ممکن است یک سیستم را متفاوت ببینند، استفاده کنید.
  • محدودیت های تجربه را بپذیرید. ممکن است مدتی طول بکشد تا در استفاده از ابزارها مهارت پیدا کنید. هر چه بیشتر تمرین کنید، روند سریعتر خواهد بود!
  • بدانید که تفکر سیستمی یک تمرین مادام العمر است.

 

ترجمه شده توسط وبلاگ مدیریت سیستم ها


۰ ۰ ۰ دیدگاه

دیدگاه‌ها

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است.
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

مدیریت سیستم‌ها
آخرین مطلب
پربیننده ترین مطالب
بایگانی